English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5520 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ground effect U نیروی پرواز به صورت هواناو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ground effect U وسیله پرواز به صورت هواناو
glide U پرواز کردن بدون نیروی موتور
glided U پرواز کردن بدون نیروی موتور
glides U پرواز کردن بدون نیروی موتور
hover craft U هواناو
hydrofoils U قایق هواناو
hydrofoil U قایق هواناو
stream takeoff U حالت موجی هواپیماها درحال برخاستن پشت سر هم پرواز از روی باند به صورت موج پشت سر هم
inflight reliability U تامین هواپیما در حین پرواز امنیت پرواز
inventory U از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
flight coordination U هماهنگ کردن پرواز هماهنگی پرواز
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
sortie U پرواز یک هواپیما یایک پرواز
runway U راه پرواز باند پرواز
sorties U پرواز یک هواپیما یایک پرواز
runways U راه پرواز باند پرواز
flying status U وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
magneto electricity U نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
blue water school U انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
reenforceŠetc U نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
e.m.f U force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
juggernaut U نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernauts U نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
torque U نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
flight test U ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن
air force personnel with the army U پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
expeditionary U نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
electromotive force U نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
attack force U نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
buoyancy U نیروی بالابر نیروی شناوری
threat force U نیروی دشمن نیروی مخالف
local U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
locals U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printers U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printer U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
self propulsion U حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
plastic bubble keyboard U صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packets U روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packet U روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
inflight phase U مرحله بازدید حین پرواز مرحله عملیات حین پرواز
beacon flight U پرواز با کمک برج مراقبت پرواز با استفاده از کمک برج
numeric U که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
counter force U نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
free gyroscope U نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
naval aviation U قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
allocated manpower U نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
barrage jamming U تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watts U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary U آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
army aircraft U هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
Marine Corps U نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
station time U زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
rom U دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
chargeable accessions U استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
line astern U صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
commandant of marine corps U فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
flight deck U پل پرواز
flightless U بی پرواز
trips U پرواز
sortie U پرواز
flying U پرواز
tripped U پرواز
trip U پرواز
fly U پرواز
night flying U پرواز
blast off U پرواز
blast-off U پرواز
flight decks U پل پرواز
sorties U پرواز
ceilings U حد پرواز
ceiling U حد پرواز
flight line U خط پرواز
night flying U شب پرواز کن
flight U پرواز
flyby U پرواز در ارتفاع کم
on the wing U پرواز کننده
flight computer U کامپیوتر پرواز
single flight U پرواز رفت
instrument flight U پرواز کور
sortie reference U شماره پرواز
instrument fkight U پرواز کور
to take wing U پرواز کردن
to take off U پرواز کردن
flybys U پرواز در ارتفاع کم
scampered U پرواز سریع
flypast U پرواز در ارتفاع کم
scamper U پرواز سریع
flight control U کنترل پرواز
soarer U پرواز کننده
flight engineer U مهندس پرواز
aspirational [British E] <adj.> U بلند پرواز
flying U پرواز کننده
return flight U پرواز برگشت
scampering U پرواز سریع
scampers U پرواز سریع
flypasts U پرواز در ارتفاع کم
flight gear U لباس پرواز
flight navigator U هدایتگر پرواز
flight operations U عملیات پرواز
high flying U بلند پرواز
flight path U مسیر پرواز
take off U پرواز کردن
blood agent U مدت پرواز
flight platform U سکوی پرواز
flight ration U جیره پرواز
administrative flight U پرواز اداری
dead reckonning U پرواز کور
helms U سکان پرواز
flight manual U دستورالعمل پرواز
cruising altitude U ارتفاع پرواز
fly U پرواز کردن
flight leader U فرمانده پرواز
kite U پرواز کردن
kites U پرواز کردن
space flight U پرواز فضایی
to launch into the air U پرواز کردن
flight level U سقف پرواز
flight level U سطح پرواز
free flight U پرواز ازاد
helm U سکان پرواز
flying shot U تیر سر پرواز
runways U خیابان پرواز
flight U مسیر پرواز
ceiling U سقف پرواز
goggling U عینک پرواز
flight deck U عرشه پرواز
post flight U بعد از پرواز
flyable U قابل پرواز
flying ground U میدان پرواز
flight decks U عرشه پرواز
path of flight U مسیر پرواز
runway U باند پرواز
flight U پرواز کردن
flying speed U سرعت پرواز
runways U باند پرواز
altivolant U بلند پرواز
high-flying U بلند پرواز
mission ready U اماده پرواز
preflight U قبل از پرواز
ambitious U بلند پرواز
soloists U خلبان تک پرواز
runway U خیابان پرواز
ceilings U سقف پرواز
flying officer U افسر پرواز
goggle U عینک پرواز
goggled U عینک پرواز
air medal U نشان پرواز
flighty deck U اطاق پرواز
combat available U اماده به پرواز
volitant U پرواز کننده
volant U پرواز کننده
aviate U پرواز کردن
visual flight U پرواز بصری
flight clearance U اجازه پرواز
soloist U خلبان تک پرواز
flege U قابل پرواز
winging U پرواز پرش
icarian U بلند پرواز
flightworthy U قابل پرواز
in-flight U حین پرواز
wing U پرواز پرش
hoverting U حفظ ارتفاع پرواز
airworthiness certificate U گواهینامه صلاحیت پرواز
afterflight inspection U بازدید بعد از پرواز
endurance U حداکثرتوان پرواز یا حرکت
aero U مربوط به پرواز یا هواپیما
time of flight U زمان پرواز گلوله
airworthiness directive U دستورالعمل صلاحیت پرواز
highflyer U ادم بلند پرواز
time of flight U زمان پرواز هواپیما
aviation pay U فوق العاده پرواز
airworthy U مناسب برای پرواز
airworthiness U مناسب برای پرواز
airspace restricted area U منطقه محدودیت پرواز
airspace restricted area U منطقه پرواز محدود
highflier U ادم بلند پرواز
before flight inspection U بازدید قبل از پرواز
What's the flight number? U شماره پرواز چیست؟
airworthiness U دارای صلاحیت پرواز
auxiliary flight surfaces U سطوح پرواز کمکی
airworthy U دارای صلاحیت پرواز
air register U تنظیم نوبت پرواز
prior permission U اجازه قبلی پرواز
distinguished flying cross U نشان صلیب پرواز
lavitate U در هوا پرواز دادن
flyable dud U هواپیمای قابل پرواز
fly U پرواز کردن پریدن
fly control U قسمت کنترل پرواز
final heading U مسیر پرواز نهایی
outfly U در پرواز پیشی افتادن از
glide mode U روش پرواز ازاد
floating U نوک پرواز کننده
to impose [place] a flying ban U قدغن کردن پرواز
Recent search history Forum search
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1در حلقه ها و مدولها در درس جبر چه مفهومی دارد؟ Socle
2Once it's downloaded, please run the Kaspersky Malware Scanner software. This might take a moment and involve a few steps.
1nonconversation
1a food shop let us "eat now,pay later"thanks to the Barrett name.
1offshoring
1Rotating machinery absorbing real power in any of a number of operating quadrant combinations
1Finally, standard notation is used throughout, with clarifications provided as needed.
1Otherwise, throw in a rimshot hit every now and then
1the rate of diffusion will be less than if the pure solvent was exposed to the air
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com